وبلاگ ماوبلاگ ما، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
اهورااهورا، تا این لحظه: 4 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات عاشقانه گل پسرام

آذر 98 و غم فراق

نوشتن این پست اینقد برام سنگینه که با وجود مدت زمان زیادی که ازش گذشته ولی قدرت نوشتن کلمه ای رو ندارم و فقط دوست دارم گریه کنم در اوج ناباوری هر روز پدر ضعیف تر میشد و متاسفانه شکم ورم شدیدی کرده بود با مراجعه به بیمارستان و چند تا متخصص و جراحی کردن و آب شکم رو کشیدین ولی حال و روزگار بدی داشت اما دکتر قطع امید کرد و گفت پدرتون فقط سه ماه دیگه زنده هست  وااای از خبر بد  فقط سه ماه برای دیدن پدرم فرصت داشتم در حالیکه نمیخواستم خودش بدونه و ناراحتیمون رو بفهمه گفتن اینکه چه حالی داشتیم قابل توصیف نیست مادرم هم چشماش بسیار ناراحت شده بود و طی عمل اورژانسی باید سریعا عمل میشد خودمم وسط این اوضاع اونم اواخر ...
30 آذر 1398

نام گذاری

قبلا برات نوشته بودم که کلی اسم انتخاب کردیم و از بین اسم های انتخابیمون عمه شهلا خیلی نام اهورا رو پسندید و با مشورت با بابا سعید بالاخره نام پسر گل مامان اهورا انتخاب شد تو روز سالگرد ازدواج مهسا جون ی کیک سفارش دادم و اسم بچه ها رو رو کیک نوشتیم مهسا جون خیلی خیلی سوپرایز شد و اون روز از اسم تودلی مامان رونمایی شد و خیلی زود مهسا عروس به همه گفت و اسم پسرم رو دونستن. اینم عکس کیک ما که مهسا استوری کرد. ...
9 آذر 1398
1